استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

جون به سر مون کردی استقلال!

دیروز جون به سر شدم بس که حرص خوردم! حالا خوبه که بردیم وگرنه ...
خیلی وقت بود که با نوشتن حال نمی کردم ولی امروز می خوام بنویسم ... بسه دیگه بابا ...خفمون کردین دیگه ... بازیکن بی غیرت نمی خوایم آقا نمی خوایم ... 
دیروز همه دیدیم که بعضی از این بلانسبت بازیکنها! فقط راه میرفتند تو زمین ... نه کاری به دروازه حریف داشتندنه به دروازه خودمون! ... انگار یه عده تماشاچی بودن تو زمین...   ای خاک بر سر بی غیرتتون ... یه لنگه کفش حاج محمود می ارزه به کل هیکلتون...

امیرخان! چت شده بابا؟ چرا مثل ماست فقط نگاه میکنی؟ بندازشون بیرون مث سگ ... بودن یا نبودنشون چندان فرقی نمی کنه ... لااقل تکلیفت روشن میشه...می فهمی که چهار پنج تا بازیکن بیشتر نداری ... این چه دفاعیه آخه؟! صدرحمت به دفاع مالدیو! ... با هر توپی تنمون لرزید به خدا ... گیلایوری چش شده دیگه؟! مردک یه پاس درست و درمون نداد تا آخر بازی... فرزاد که نگو ... اکبرپور فقط شانس آورد که گل زد وگرنه .... 
بابا! قهرمانی ازتون نخواستیم ...بخوره تو ملاجتون! قشنگ بازی کنید... تاکتیک داشته باشید... تیم باشید ... حرص ندید اینقدر...  آخرش سکته می کنم از دست شماها! ...دیگه خود دانید ...
دست آخر یه خسته نباشید مشتی به اون سه چهارتایی که مرد بودند ...به غلومرضا جونم! به منصوریان عزیز!به علیرضا اکبرپور!و صد البت به امیرخان! ... بترکه چشم حسود و بخیل و علی دنبه!
زت زیاد!