استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

کار هر بز نیست خرمن کوفتن!!!

 

بیا آقاجون! ...این هم فینال جام حذفی در استادیوم آزادی ... دیگه چی می خواین؟! مرگ می خواین برین جهنم!!! ... آقا از من گفتن ... با این بچه قرتی ها به جایی نمی رسین ... حالا ببین کی گفتم... همین بس که جلوی چشم ۷۰ هزار تا لنگی لوله شدین مث سگ!!! ... جدا از نتیجه بازی (که هیچوقت نشوندهنده کیفیت کار تیم نیست) آمارهای بازی هم به نفع سپاهان بود ... ۵۲ ٪ کنترل توپ توسط بازیکنای سپاهان اون هم در زمین حریفی که توسط ۷۰ هزار اراذل و اوباش حمایت میشد یعنی بای بای قهرمانی( یه سبک نیکبخت!!!) یعنی این بچه های .... قحبه! ( به سبک سلطون!!!) آمریکایی ِ آمریکایی هستن چون هیچ غلطی نمی تونن بکنن!!! ... خلاصه کنم ... این کاره نیستید جونم! ... به قول مازندرانیها : بازی که شکار کنده ونه تکلوم کجه!!! ... اره برا ... بورین آغوذ بازی ... به قول فردوسی عزیز که این روزها رو پیش بینی می کرد و گفت : ترا با نبرد دلیران چکار؟؟!!!! تو خاک بر سری بیلت آید به کار!!!! ( یا یه همچین چیزایی!!!) ... القصه ...ملالی نیست جز نداشتن یک هماورد جدی که امسال بتونه با ما رقابت کنه!!!! ... نف....س...کش!!!!

 

درد مشترک پرسپولیس و استقلال!!!

گرچه از برد شانسی استقلال و شکست قابل پیش بینی پرسپولیس بسی مشعوف گشتیم! اما دلیل نمیشه که ضعفهای اساسی و مشترک دو تیم رو ندیده بگیرم. بلایی که دیروز سر لنگیها اومد فردا گریبان استقلال رو هم خواهد گرفت . بلایی به نام مدیریتی باسمه ای به جون این دو تیم افتاده و مثل بختک ولکن نیست! هییت مدیره های آنچنانی که نه سر از فوتبال در میارند نه سر از مدیریت! اما یک چیزو خوب بلدند! گندزدن به هر جایی که پا میزارند! یک نگاه به لیست هیئت مدیره دو تیم و سوابقشون بندازید ملتفت میشید چی عرض کردم خدمتتون!!!در ادامه مطلب جالبی در یکی از سایتهای معروف به تورم خورد که خوندنش ممکنه برای شما هم جالب باشه  ... این شما و این هم مطلبی از سایت بازتاب: ....( صدای کف حضار!!!) ....

 

سال های زیادی است که دو تیم پرطرفدار و مردمی پایتخت مورد توجه کسانی است که فقط برای تفریح وارد آن می شوند و دوست دارند نام آنها چسبیده و مترادف هیات مدیره این باشگاه ها برای مردم باشد.

شاید به زبان ساده باشد که پرسپولیس دیروز در مشهد باخت! شاید اینقدر در فصل قبل به لطف برنامه ریزی های مدرن هیات مدیره اش باخته که دیگر طعم این نیش در اول فصل آن چنان گزنده نبود!

اما آیا این نحوه اداره کردن یک تیم فوتبال توسط مدعیان مدیریت کلان کشور است؟

هیات مدیره غیر ورزشی و سیاسی پرسپولیس که پس از حضور رئیس جدید سازمان تربیت بدنی بر باشگاه مسلط شدند، با خرج صدها

هزار دلار برای آوردن آری هان، اردوی تیم در اتریش و خریدهای چند صد میلیونی برای فصل جدید تنها موج سواری کوتاه مدتی کرده و حالا

 کارش به جایی رسیده که دست به دامن رئیس سازمان شده و نمی داند با کرده های احساسی خود چه تدبیری کند!

تیمی که هیچ شرکت و موسسه اقتصادی حاضر به تبلیغ روی پیراهن آن نیست و براساس اخبار دقیق روز سه شنبه با رقمی جالب برای

 بازی ابومسلم دنبال حامی مالی فقط برای یک بازی می گشت، چه نشانه هایی از مدیریت توانمند و تیمداری موفق در آن دیده می شود،

 که رئیس سازمان تربیت بدنی بر باقی ماندن آنها اصرار دارد؟

پرسپولیس آماتور دهه 60 که وسایل باشگاهش پشت یک پیکان بود و مدیریت آن در یک نیم طبقه مغازه علی پروین اداره می شد، اینقدر

بدبخت و بیچاره نشده بود که امروز به بهانه تحول، دچار بحرانی شدیدتر شده و چه بسا اگر ساختمان اهدایی دادکان نبود، صاحبخانه دفتر باشگاه هم یکی از شاکیان بی پولی و بدهی این تیم بود!

ای کاش آرزومندان سیاسی مدیریت در فوتبال به جای الگو قراردادن برلوسکونی، اندکی به فکر تغییر در رویه و کارهای خود و محقق کردن وعده های انتخاباتی بودند که مجبور نباشند برای انحراف افکار عمومی دست به مدیریت در حوزه های ورزشی بزنند.

اگر چنین باشد تنها می ماند خون دل خوردن هزاران تماشاگر و علاقه مندی که جز فوتبال تفریح ارزان و بی هزینه ندارند و اگر هم به خاطر عرق ملی و علاقه به تیم ملی فوتبال کشورشان افسوس بخورند، سوژه

 مستندسازی می شوند که از فوتبال فقط به درک صحیح قطر مشترک توپ با هندوانه رسیده و از فوتبال همان می فهمد که از فیزیک کوآنتم سر در می آورد.


ادامه مطلب را در صفحه بازتاب ورزشی بخوانید.

چه می کنه این تیم ملی ایران!

ایول بابا! عجب تیمی درست کرده امیرخان! جدا که خیلی قشنگ و روی جساب و کتاب بازی کردند و مستحق برد بودند! به همشون خسته نباشید می گم مخصوصا به سرور و سالار لنگیهای عالم : امیرخان!!!!

حکایت این لنگی ها هم که برای خودش داستان مفصلی داره و شرحش مثنوی هفتاد من میشه! اما امروز فرداست که درشو تخته کنندو جماعتی رو از نون خوردن بندازند!!!! به سلامتی!!!

ذوق مرگی در دقیقه ۹۳

هنوز هم باورم نمیشه که هاشمیان بعد از اون همه گند زدن به بازی بتونه اونطوری گل بزنه اما چیزی که منو توی خماری گذاشته چیز دیگه ایه . به نظر شما دلیل تعویض دقیقه ۹۳ سیاوش اکبرپور اونهم در حالیکه یک هیچ عقب بودیم چی بود؟!!!!!!!!!