استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

پرسپولیس ... سرورت استقلاله!!!

سیلام کا... بذارین تیترو درشت تر بنویسم که همه ببینند:

پرسپولیس ... سرورت استقلاله!!!

این شعار ۱+۵۰۰۰۰ تماشاگران دیشب بازی تیمهای لنگ خیس! و پاس بود که با شکست تیم همیشه بازنده لنگی همراه شد. اون یکی که با ۵۰۰۰۰ جمع شده بنده حقیره که دیشب رفته بودم سروگوشی آب بدم ببینم نمنه؟!!! و آقا چشمتون روز بد نبینه! ... بین یه عده لنگی دو آتیشه باشی که تیمشون هم یک گل عقبه و یه هویی ببینی که به به گل دوم رو هم خوردن... آقا شما جای من باشین چیکار میکنی؟!  در اسلام یه اصطلاحی داریم با نام تقیه؟!! من هم خودم رو زدم به بلاد کفر!!! و برای بهروز لنگی که گل زد یه عالمه دست جانانه زدم!... نگو طرف دیگه بازیکن لنگی نیست و اینوریه!!!!! خلاصه جای دشمنتون خالی...اگه اسی نبود الان بنده کاردی شده بودم! البته این اسی در ادامه بازی هی سعی میکرد که منو لو بده و من هم برای این که نشون بدم طرفدار پروپاقرص لنگیها هستم هر موقع یه بازیکن لنگی توپ رو خراب میکرد به همراه جمعیت عصبانی می شدم و هو می کردم و فحشهای مودبانه ( مثل خر و گاو و بی ادب و ... ) نثارش می کردم!!! خنده بازاری بود دیشب ... جای همتون خالی... اسی شاهده که من چقدر از دست این بازیکنای لنگی حرص خوردم و چقدر تشویقشون کردم و یکصدا با جمعیت شعار دادم که:


پرسپولیس ... سرورت استقلاله!!!

اما من نمیدونم چرا ۵۰۰۰۰ نفر بقیه هم بر علیه تیمشون شعار میدادند!
به جان عماد! اونقدر شعار دادم که گلوم هنوز درد میکنه!!! ولی خداوکیلی از بگوویچ خوشم میاد و وقتی اومد توی زمین و لنگ رو بوسید اینکارشو بخشیدم و براش دست زدم که جلوی پاسیها کم نیاره  ولی مردک احمق لیاقت نداشت... عرضه نداشت تیم رو خوب ارنج کنه...سهراب رو که مثل ماست میمونه و اصلا بازی نمی کرد رو فیکس کرده بود ... و علی دایی رو که دیگه چی بگم؟! ...
اما این وسط چه پوزی زد بهروز بی کله! ... قبل از اینکه بازی شروع شه و در حین بازی تماشاچیها حسابی بودوبیراه بارش کردند و کلی مزخرف بهش گفتند که قابل گفتن نیست ولی بهروز با گلی که زد در واقع جواب همشونو داد و پوزه ۵۰۰۰۰ لنگی رو به خاک مالید! میگن چاقو دسته شو نمی بره ولی بهروز بی کله که این حرفا حالیش نیست ... خون جلوی چیشاشو گرفته بود جون شوما!!!
بعد از گل بهروز دیگه صدای همه تماشاچیها ( و از جمله من و اسی) دراومده بود. همه بر ضد غمخوار شعار میدادند:
غمخوار حیا کن ...پرسپولیسو رها کن! ولی طرف پرروتر از این حرفاست!
در این لحظه اسی که تحمل شکست به این سنگینی و در حضور من را نداشت مجبورمون کرد که ورزشگاه رو ترک کنیم . در بین راه بود که خبر دار شدیم که علی دایی یه گل زپرتی زده ولی کسی خوشحال نشد که نشد!

در پایان اینو بگم که قیافه لنگیهایی که دست از پا درازتر به خونه هاشون بر میگشتند واقعا تماشایی بود!!! ایشالاه خدا قسمت شما کنه از این صحنه های بامزه ببینید! 
نظرات 23 + ارسال نظر
سموئیل دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:20 ب.ظ http://w3.blogsky.com

دمت گرم دیشب ما هم جلو تلویزیون کلی خندیدیم

کماندو دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:33 ب.ظ

آخه چی بهت بگم. خدتم نمیفهمی داری شوخی میکنی یا جدی میگی. یکم جدی باش بابا. همه عمرتو که نباید سر شعارا تلف کنی. به این فکر کن که چه اتفاقایی داره میفته. تیمتونم خوبه راستی میدونستی؟

کماندو دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:49 ب.ظ

الان کامنتتو دیدم. من که نگفتم تو کثیفی نه بابا خیلیم تمیزی روزی دوبار حموم میری. مه منظورم این بود که بعضی از استقلالیای کثیف از اینکارا میکنن. بعدشم همه میخوان باخت رو گردن وینگو بندازن. من همه این مسائل رو از چشم غمخوار میبینم و بس.

اسفندیار سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:37 ق.ظ http://onlyred.blogsky.com

ممد کیسه..........به تمام معنا یه خائن درجه ۳ هستی...
حقت بود میون اونهمه پرسپولیسی....حالت رو میگرفتم و دست و پا شکسته رونه خونت میکردم تا درس عبرتی بشود برای دیگر جماعت کیسه حمومی....
بعدشم .....من گفتم بریم یا سعید تپل که نگران نرونش بود؟؟
میترسید ماشین آخرین مدلشو خط خطی کنن.....چرا شایعه فرافکنی میکنی؟؟؟؟
از بابت گلودرد هم.....امیدوارم خدا به حد کافی زیادش بگرداند.....اللهی آمین :)

میثم سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:21 ب.ظ http://mrblue.persianblog.com

داداش جون تو خیلی با وبلاگت حال کردم.اون لرزش اولش مثل اون وقتی یه که به پرسپولیسی ها میگی استقلال اون موقع این طوری می لرزن اگه کدی داره جون هر چی اس اسی بگو ما هم بذاریم تو وبلاگمون.راستی با تبادل لینک که موافقی.اگه بهم سر نزنی بازم بهت سر میزنم اگه سر بزنی بازم بهت سر میزنم(ولی اگه سر نزنی یه ذره ناراحت میشم).

اسفندیار چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:54 ق.ظ http://onlyred.blogsky.com

میثم جان راست میگی.......هرموقع میگن استقلال همه از ترس میلرزن.....آخه همشون بدجوری گاز میگیرن و جفتک میندازن :)
بعدشم اگه کد میخواستی لازم نبود قربون صدقه ممد کیسه بری........مثل بچه آدم التماس میکردی....اونم که دست به دادنش خوبه زود بهت میداد..... :)
بعدشم ......بلا گرفته ...........چرا اگه بهت سرنزنن ناراحت میشی؟؟؟؟؟ :)

اسفندیار چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:49 ب.ظ http://onlyred.blogsky.com

در مورد اطلاع رسانی بدجور اسکبار جهانی به ممد کیسه در مورد برداشت غیرواقعی از مستندات ذکرشده ...بنده کلیه مطالب موهونی که در مورد ایشان ممکن است به فکرتان یا به فکرشان خطور کند را قویعا و شدیدا تکذیب میکنم.....امیدوارم که از دلشان در آید.....( دیگه نپرسین چی....... :)
فعلا زت زیاد.....................................................
قرمزته..........................................................

عماد پرسپولیسی چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:46 ب.ظ http://emadd.blogsky.com

ممد کیسه بدو بیا وبلاگم ! تیفوسیای پروین من و تو و اسی رو تهدید کردن !! بدبخت شدیم رفت پی کارش !!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:07 ب.ظ

میثم چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ب.ظ http://mrblue.persianblog.com

داداش ما از استقلالی ها انتظار یاری داشتیم.کد لرزش رو که برام نزدی.

اسفندیار پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:33 ق.ظ http://onlyred.blogsky.com

میثم........................دلش .................شکست...
آه..............................................................
ای.............................................................
میثم..........................................................
دلت را که بند خواهد زد؟؟ ..................................
ممد کیسه ؟؟ ..............................................
فکرنکم......................................................
او خود درگیر حفره های خویش میباشد ...چگونه میتوان تو را بند زدن ؟؟ :)
بیخیال کد بابا....اس اس سوراخت رو بچسب.....فجر رو عشق است.......................

اسفندیار پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:38 ب.ظ http://onlyred.blogsky.com

۲- ۲
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................
فجر سپاسی ..................................................

کماندو شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:32 ق.ظ

خیلی جالبه شماها فقط بعد از برد تیمتون و یا باخت تیم ما میان بیرون. عجیبه والا!

میدونی چیه کماندو جان! ... اختلاف ما و شما در کلاس تیمه! .. ماها از این ناراحتیم که تیممون می تونست در نیم فصل اول بشه و حالا دومه! شماها از این خوشحالید که در نیم فصل از رتبه ششم به پنجم صعود! کردید و هم امتیاز با چوکای تالش به پیش میرید!!! خودت قضاوت کن! هم ماحق داریم ناراحت باشیم هم شماها حق دارید عروسی برگزار کنید!!!

اسفندیار شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:59 ق.ظ http://onlyred.blogsky.com

کماندو جان ....به جائی که این سوراخا تشریف میبرن میگن
...........................سوراخ موش.........................

اوه اوه... حالا خوبه بعد از قرنی از یه تیم در پیتی (مثل خودتون) بردید تازه اونهم به کمک فدراسیون و داور و پنالتی و...
آقا مبارکه اصلا... کسب رتبه رفیع پنجم را به شما و خانواده محترم لنگیها تبریک عرض مینماییم!!! بالاخره بعد از ۶ تا بازی باید می بردید دیگه!!! خوش باشید تا اموراتتون بگذره!

کماندو شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:51 ب.ظ http://Perspolise.BlogSky.com

من کی گفتم خوشحالم. اگه فکر میکنی خوشحالم بیا مطلبمو راجبه بازی بخون تا بفهمی خوشحالم یا نه. تا وقتی هم که غمخوار تو تیم باشه خوشحال نیستم و نمیشم.

اسفندیار شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:27 ب.ظ http://onlyred.blogsky.com

آقای باکلاس تیمی..............................
پارسال که بازور پول و من بیمیرم و تو بمیری تونستین به مقام رفیع هفتم دست پیداکنین ...این جوری بلبل زبونی نمیکردی حالا که شانسی و با کمک خاله و عمه و پول و داور تونستین برین مقام دوم رو بگیرین صدات دراومده....بعدشم تازه ۹ هفته گذشته...بدابه حالت اگه تو نیم فصل دوم این مقام رو هم نداشته باشین.....اونوقت چه حالی ازت بگیرم من.... :)
آدم طرفدار تیمی میشه که سرسوزنی ثبات داشته باشه...نه تیم غراضه و درپیتی مثل استقلال که یه سری معلوم الحلا توش دارن بازی و مربی گری میکنن.........
بسه یا بازم بگم؟؟؟؟؟؟
قرمزته.......................................................

[ بدون نام ] دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:56 ب.ظ

لنگی باید برقصه

اسفندیار چهارشنبه 21 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ب.ظ http://onlyred.blogsky.com

قابل توجه بی نام و نشون هائی که از ترس { ... } شون اسن نمیزارن.....

قابل توجه بلاگرفته ها.....تعلیم رقص توسط استاد مجرد و باحال.................. نیکبخت جون.........کاملا تظمینی......
با یکبار آشنا شدن با نیکی جون.....مشتری همیشگی ایشان خواهید شد....... :)

مشت حسن دوغوز آبادی شنبه 24 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:57 ب.ظ

حیف اون وقتی که واسه این محملات می ذارین . برو دم باشگاه استقلال بگو دوزار . اگه بهت دادن . جیره خورهای بی مزد و مواجب یه مشت آدم معلوم الحال شدین . بشینین نون خودتونو بخورین .پولهای چند میلیونی رو اونا می گیرن جیغ دادش مال شماهاست .

- شنبه 8 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:23 ب.ظ

دیدی که بعدش چی شد :

محمد سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:34 ب.ظ

واقعا از وبلاگتان خوشم امد منتظر جوابت هستم

افشین پلنگ سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:11 ب.ظ

کس ننه تو با این وبلاگ کیریت مادر جنده مثل اینکه ۶ تای ۵۲ یادت رفت....... اگه یادت رفته یه نگاه به کس ننت بنداز ببین یه سوراخش شده اندازه ۶ تا سوراخ تا او ۶ تا هم یادت بیاد.
کییییییییییییییییییییییییییییییرم تو کسس ننه جندت

[ بدون نام ] شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:08 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد