استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

استقلال قهرمان

صحبت های خودمونی درباره تیم محبوبم: استقلال

وقتی دایی! خاله هم نبود!!!



           دربی 55


حالتونو درک میکنم لنگی ها! دقیقا همون احساسیه که در پایان اولین دوره لیگ برتر! ماها داشتیم! کاملا گیج و غافلگیر! اشکال نداره حالا! فکرشو نکنین! بزرگ بشین یادتون میره!!!

از اراجیف که بگذریم خیلی از بازی دیروز کیف کردم! اِندِ فوتبال بود جون شوما! گلهای دوبس از سامره و فکری ... اونهم چه گلهایی!!! حالشو بردیم اساسی!

قبل از بازی با عماد لنگی میچتیدیم! بهش گفتم داش عماد اوضامون درامه! لبخند فرستاد! گفتم جدی میگم !  خندید! گفتم من که چشمم از این بازی آب نمیخوره! غش غش فرستاد!
و واقعا هم نا امید بودم! ( راستی داش عماد! عکس یادت نره!)
 بازی که شروع شد هر لحظه منتظر بودم اسی برام اس ام اس بفرسته یا زنگ بزنه و حالمونو بگیره که یهو دیدم سامره جونم! زد تو گل! ولی بازهم دلم قرص نبود ... هر چی که زمان جلوتر میرفت یاد پگاه گیلان میوفتادم!!! تا اینکه دیدم نیمه اول اینا اینکاره نیستن که به ما گل بزنن! نیمه که تموم شد گفتم دَدَم وای! الان توی رختکن وینگو یه حالی بهشون میده و نیمه دوم دخلمون اومده! نیمه دوم که شروع شد دیدم ناچ!!! اونها کلا فوتبال بیلمیرم!!!
... نوازی سه چهارتارو لوله کرد و کریم ترکه جفتک انداخت... ضربه کاشته ...  مجیدی... محمود...گل!!!! گل!!!  خدا...باورم نمیشد! چنان از روی مبل پریدم هوا که وقتی دوباره اومدم زمین ۲-۳ تا از فنرهاش در رفت!!! مگه میشه؟!!! این لنگیها چه راحت سوسک شدن!!! بعدش هم که علی دایی و جمشیدی رفتن بیرون دیگه خیالم راحته راحت شد... گفتم اینا تاکتیک که نداشتن حالا دیگه هیچی ندارن!!! نشستیم منتظر که کی بازی تموم میشه یهو دیدم دقیقه ۹۴ منصوریان احمق!(دور از جون!!!)گوشه زمین قیچی زد و توپو انداخت جلوی پای یحیی!!!توی ۱۸ قدم!!! آقا بیخیال! اونهم صاف زد به تیر دروازه!!!!...آه ه ه ه ه ه ه!!! نفسم بند اومد!!! آخه مردک! این چه وضعه توپ دفع کردنه؟!!! کچل!!! خلاصه به خیر گذشت! و دی دی دی دارام! دارام دارام!!! ...
من فکر میکنم که مهمترین دلیل برد استقلال و شکست پرسپولیس علی دایی بود ! چراشو الان میگم:
علی دایی ماهیتا و نوعا توی هر تیمی که باشه ( چه تیم ملی و چه پرسپولیس) میشه محور حملات تیم و اگه تیم حریف بتونه این آقارو مهار کنه و یا از کار بندازه کارش ردیفه!!! و قلعه نوعی اینو خیلی خوب فهمیده بود! و از طرف دیگه همه میدونستند که ایلیچ روی شوتهای از راه دور ضعف داره و به راحتی تسلیم میشه که شد! وینگو هم اینو میدونست ولی چاره ای نداشت جز اینکه آخر بازی یه شوت محکم نثار بطری خالی نوشابه بکنه! از اول بازی هم آروم و قرار نداشت! وقتی مربی تیم اینطور بال بال بزنه دیگه روحیه ای برای بازیکنا نمیمونه که!
راستی طبق آمار علی دایی ۵ بار جلوی اس اس بازی کرده و  این چهارمین باریه که دست از پا درازتر( چه شود!!!) برمیگرده و فقط یک بار موفق شده که مساوی کنه!!!! تا حالاش هم هیچ گلی نزده طفلکی!!! ننگ از این بالاتر!!! برو بمیر بدبخت! هر کی از راه رسید یه گلی زد غیر تو!!!نه گمانم که اینکاره ای علی خاله!!!  
علی سلمانی رو بگو!!!  جوجه!!! برو تیله بازی!!! تو را با نبرد دلیران چه کار؟!!! بچه!!! میناوند بیچاره رو بگو! سوسک شد اساسی!!! نمی دونم چه سروسرّی با وینگو داشت که فیکس شد!!! اصلا مالی نبود! ولی حیف از یحیی...خدایی خیلی قشنگ بازی میکنه...حیف که اونو حامد تنها بودن!!! حالا گیریم هم اینجور! تیمی تیمه که ۱۱ بازیکن طراز اول و یه دست داشته باشه که سرورتون داشت! خوبش رو هم داشت! سید عباسی ( ماه!) نوازی(فوق العاده) نیکبخت برومند صادقی ( عالی) قربانی ( دوبس) همدانی ( بی نقص) فکری ( بهترین بازیکن از نظر من!) مجیدی سامره() عنایتی ... و بقیه... اینا جاشون توی تیم ملی خیلی خالیه مخصوصا صادقی و قربانی...
اگه این دادکان لعنتی اینقدر لنگی بازی در نیاره!!!
فعلا بسه! ...تا بعد... زت زیاد!

شعار هفته!!!

لنگیا کوشن؟ تو سوراخ موشن!!!!!!

شعار فردا :

لنگیها! بالا برین پایین بیاین ...


                        اس اس سرورتونه!!!

آقای غمخوار! نامردی تا کجا؟

ای پیرش بسوزه! کی؟ غمخوار دیگه!!! مردک احمق به دست و پا افتاده که به هر قیمتی که شده حال سَرورشو بگیره! دیروز با مطبوعات مصاحبه کرده و گفته : ... قرارشده که ما این بازی رو ببریم... ای روتو بنازم مرد! درسته که مربی دفاع شخصی و جیک بوک تونگی ولی دلیل نمیشه که این قدر پررو باشی!!! از پررویی زدی رو دست علی دنبه!
آخه مردک! بگو ببینم با کی قرار گذاشتین؟ با دادکان؟! با کمیته داوران لنگی؟! با گومز؟!!!
بوی گند تبانی به مشام میرسد خلایق! 
این مردیکه لنگی مدیریتش به یه مو بنده و اگه بازی جمعه رو ببازه از مدیریت گاوداری لنگیها ورش میدارن و میندازنش توی قفس میمونها که باهاشون جیک بوک تونگ بازی کنه! حالا به هر قیمتی که شده باس ببره! البته به قول اسی (ره) : شتر در خواب بیند پنبه دانه! تازه این یارو شتر هم نیست ...  الاغه!!!
دادکان لنگی هم رفته یه داور بی تجربه و خام رو ورداشته آورده که به ساز آقایون برقصه!!! آقایونا! خجالت! خجالت! ...
 یه روزی مجله توفیق نوشت: دم خر عَلم شد! ...ون خر هویدا... امروز هم کافیه جای علم و هویدا اسامی آقایون غمخوار و دادچان!( با لهجه شیرین قزوینی) قرار بدیم! ...همون کاربرد رو داره!

 

پشت پرده ورزشگاه آزادی!

آقا جای دشمناتون خالی! ... دیروز خدا زد پس کلّمون که پاشو برو استادیوم ببین چی ساختیم!!! ما هم پاشدیم که بریم استادیومو دید بزنیم!!! ساعت سه رسیدیم درب غربی ورزشگاه...اونایی که اهلش هستن میدونن که درب غربی جایگاه هوادارای کدوم تیمه!!! ما هم از همه جا بیخبر رفتیم نشستیم قسمت جنوب غربی جایگاه!!! به اتفاق اعوان و انصار!!! هنوز پامونو نذاشتیم داخل استادیوم که دیدیم صدای جمعیته که داره میادو حواله های مختلفه!!! است که صادر میشه!!! خلاصه به همین منوال گذشت و بازی شروع شد ولی در اظهار لطف تماشاگران نسبت به هم هیچ کم نشد که نشد... آقا گل زدیم بازهم زدیم و باز هم... ولی دو تا موضوع تغییر نکرد ۱- انواع حوالجاتی که صادر میشد!!! ۲- تابلوی الکترونیکی بزرگترین ورزشگاه کشور که آبروی هر چی ایرانیه برد!!!
البته چیزهای جالب زیادی اونجا بود:
۱- قبل از شروع بازی شعر بسیار زیبا ی آهویی دارم خوشگله!!! برای کودکان عزیز حاضر در استادیوم پخش شد تا حوصله شون سر نره!!!
۲- دو تا خبرنگار زن هم اون وسط بودد که احتمالا کرولال بودند! در غیر اینصورت چطور تونستند جوّ پر از حوالجات استادیوم را تحمل کنند؟؟!!!
۳-ما بهترین تماشاچی های دنیا رو داریم!!!!!(با مزه ترین جوک قرن!)
۴- براداران عزیز و دوست داشتنی نیروی انتظامی خیلی مودب و مهربونن!!!!!!!!
 آقا از ما نصیحت ...هیچوقت با باباتون نرین استادیوم!!!

۲۵ مهرماه .... کولینا یا لوبوس؟!

روبرو آماده باش!!!! ۲۵ مهر ماه بکُش بکُشه!!!! بالاخره آقای دادکان عزیز( عشق قزوینی های محترم!!!) خیالش راحت شد که دایی به بازی میرسه و رضایت داد که بازی دربی روز جمعه آینده برگزار بشه!!! آقاجان قبلا گفتم باز هم میگم .... برای استقلال دایی و خاله و عمو و اینا فرقی نداره ...باشن یا نباشن... همشونو میدیم دست آدریانو لوله شون کنه و بزنه توی گل!!!! خَیلی شانس آوردن که اکبر پور نیست... اگه بود که دخلشونو میاورد... اما از اونجایی که به داش عماد قول دادم که بیشتر از یه گل نزنیم و از این حرفا ... اون گل رو هم میزاریم آدریانو بزنه!!!
راستی شنیدستیم که تیم درپیت لنگیهارو می خوان بندازن به بنیاد!!! البته خیلی وقت پیش قرار بود که بنیاد یه گاوداری صنعتی راه بندازه !!! مثل اینکه تازه به بهره برداری رسیده!!!!
خوب مبارک آقای غمخوار باشه!!!
مدیرتیم پر افتخار اس اس  هم که کماکان دنبال جور کردن بدهی های آقای حاج فتول غبغب!!( به قول اسی ) کاسه گدایی دستش گرفته و این ور اون ور میره!!! تورو خدا فلاکت از این بیشتر میشه؟! 
ایضا شنیدستم که فردوس عادلپور!!! مجری محترم برنامه نود گیر سه پیچ داده به بچه خوشتیپ اس اس ( نیکی جیگر!!!) که ای آقا چرا کم محرومش کردین و چرا دارش نزدین و از همه بدتر چرا اجازه دادین به بازی با پرسپولیس برسه!! اگه گل بزنه چی؟! چه خاکی توی سرمون بریزیم!!!( خاک رس توصیه می شود!!!) .... بابا بیخیال! طرف اینکاره نیست! اگه آدم بود که دقیقه نود توپ رو با دست نمیگرفت ...اونهم توی ۱۸ قدم!!! پس زیادی جوش نزن که شیرت خشک میره!!!!

خُب! این هم پیش درامد بازی دربی...نقدا عزت زیاد!!!

ما پرسپولیس را زیر پا می گذاریم!!!

بلا فاصله بعد از بازی استقلال و فولاد!
آقا دمش گرم!!! کی؟! داش فرزاد دیگه!!! عجب گلی زد!!! دوبس دوبس!!!
آقایان پرسپولیس ماستهاشون کیسه شده!!! آقا نترسین!!! فوق اعلاش می بازین!!! مثل پارسال و سالهای قبل!!!! ....زرشک! شوخی بود جدی نگیرین!!!!!
آهای لنگی ها !!! مگه نگفته بودمتون که بالا سرتون نعل اسب بزنین تا نحسی ازتون دور شه!!! به خاطر خودتون میگما!!! نگین نگفتی!!!
داش فرزاد خیلی سالاری!!!
راستی!! سرور هر چی لنگیه!!!! کی؟ امیر دیگه!!! امیر قلعه نوعیه!!!! ...اینو ۵۰ بار بنویسین و سعی کنین یادتون نره!!!

خودسوزی دختر ملا حسنی امام جمعه ارومیه ...

دختر امام جمعه ارومیه با داشتن همسر و سه فرزند به علت نا معلومی خودسوزی کرد.حمیده پس از ۵ روز جدال بین مرگ و زندگی در اثر سوختگی شدید جان سپرد. به گزارش خبرنگار یاس نو دوم مهرماه حمیده حسنی که در اثر خودسوزی دچار سوختگی شدید شده بود به بیمارستان امام خمینی این شهر انتقال پیدا کرد. حمیده در حالی به بیمارستان انتقال پیدا کرد که دچار ۹۰ درصد سوختگی شده بود و در این مدت همسر و ۳ فرزند او به پرستاری از او مشغول بودند. او با ریختن نفت بر روی خود به علت نامعلومی اقدام به این کار کرده است. آقای حسنی امام جمعه ارومیه نیز اعلام کرده است که به علت حرام بودن خودکشی در اسلام در هیچ یک از مراسم دخترش شرکت نخواهد کرد.

.به نقل از روزنامه یاس نو ۹ مهر ۸۲

توضیح: یادم میاد اونموقعی که در وزارت بهداشت کار می کردم یکی از بیشترین دغدغه های دکتر فرهادی ( وزیر بهداشت اونموقع) راه اندازی بیمارستان ویژه سوختگی بود که هیچوقت محقق نشد. اون آدمهای بیچاره ای که به علت سوختگی شدید در بیمارستان های عادی بستری میشن بر اثر عفونت بدنشون می میرن نه از زخم سوختگی! ولی کو گوش شنوا!!!

اندر احوالات رئیس فدراسیون لنگی!

به قزوینیه گفتن فوتبالیست مورد علاقه ات کیه؟ گفت: ایرانی باشه یا خارجی؟ گفتن هر دوشو بگو! گفت : والاه! اولیور دادکان!!!! ...

در ضمن لنگی ها بیخود هول ورشون نداره!!! اکبر پور توی زمین باشه یا نباشه حالتون جرفته است!!! ...آره؟؟؟؟!!!!!
 
یه خبر داغ به نقل از منبع موثق ناشناس!:

خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که عده ای از اراذل و اوباش طرفدار تیم سرخ پوشان پروین بعد از پایان بازی تیمشان دست به آشوب و بلوا زده و برای چندین ساعت ترافیک اطراف امجدیه را به هم زدند.این آقایان اراذل محترم به دادن شعارهایی بر ضد غمخوار و جیره بگیرانش ( همچون عماد! و شرکا) پرداختند که با اقدام به موقع آقای غمخوار که قبلا مربی دفاع شخصی و جیک بوک تونگ !!! بوده به کسی آسیبی نرسید!. در ضمن علی آقای دنبه ضمن حمایت از  این اقدام مردمی گفت : غمخوار! خیلی بدی ...بد ..بد!!! در ضمن ایشان به انتقاد شدید از عماد کیسه حمومی!!! ( لنگی سابق) پرداخت و گفت : تو که پول می خواستی چرا به خودمون نگفتی!!! ... به گزارش خبر نگاران عماد ضمن پذیرش دخالت در بمب گذاری لاکربی گفت : من میرم خونمون!!! ... پایان پخش اخبار از رادیو بی وی سی!!!!